در زمانه كثرت صداها كه هر كس امكان آن را دارد از طریق گوشی تلفنش كلمات و جملاتی را در عرصه عمومی مطرح كند، آیا «شعر» امكان پیدا میكند و مهمتر اینكه آیا حتی اگر افراد مدعی شوند، آنچه میگویند و منتشر میكنند، «شعر» است، آیا این امر اهمیت و اثری دارد و میتوان به آن امید بست؟ آیا امكان عاملیت و خودآیینی در حیطه زبان هست؟ آیا از دل هیاهوی صداهای در هم، معنایی خلق میشود؟
برخی صاحبنظران معتقدند که آثار منثور ادبیات فارسی به اندازه آثار منظوم آن مهماند،اما توجه بیش از حد به آثار منظوم ادبیات کلاسیک فارسی، باعث مغفول ماندن آثار نثر شده است. اما باید دید همه مسئله همین است...؟
شاید این روزها ببینید که مدام از کم خوانده شدن کتاب، شعر و داستان، متون تخصصی و علمی سخن به میان میآید. بهطور عامیانه، همهمان کمی شعر، در حد اَمثال و حکم محلی و نصایح بزرگان و چند فال عاشقانه بلدیم ولی در واقع به شعرهایی که پیشتر شنیدهایم وابستهایم تا اینکه روزمره به شنیدن شعر وقت بگذاریم؛ حال آنکه شعر یکی از راههای ارتباط جستن در شرایط روز جامعه است و وقتی خواندن شعر در جامعه کم است، میتوانیم بگوییم ما مردم مشارکتجوی این دوره و زمانه و مخاطب سخنانی که از حال و روز امروز دم میزنند، نیستیم.
شاید اسم ایران مانند فرانسه متبادرکننده ادبیات و هنر اصیل نباشد اما بیشک شاعرانگی و شعردوستی از خصیصههای ایرانیجماعت است و به این نام در جهان شهرهایم. شعر در تار و پود زندگی ما تابیده و دستی بر سر بسیاری از فضاهای بینابینی، ارتباطی و تعاملی ما کشیده است.
دکتر ضیاء موحد از معدود صاحبنظران در عرصهی ادبیات و شعر است ادیبی که هم شعر میگوید و هم شعر را میداند و نقد و نظرهای بسیار نوشته و کتابهایی دارد در بررسی شعر امروز و ...
صحبت درباره نیما یوشیج بسیار است و تا به امروز افراد بسیار زیادی مانند مهدی اخوانثالث، شاپور جورکش، سیروس طاهباز، محمد حقوقی، سعید حمیدیان و امید طیبزاده درباره او کتاب نوشتهاند اما به تازگی شروین وکیلی که پیش از این در پوشه «جامعهشناسی تاریخی شعر معاصر فارسی» دست به انتشار سه کتاب زده بود، کتابی با نام «نیما یوشیج» را راهی بازار نشر کرده است. در این راستا گفتوگویی را با او انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
دبیر جایزه شعر بهاران گفت: به نظر من شعر وسیله نیست؛ بلکه هدف است و شعر نباید در خدمت جایزه باشد و این جایزه است که باید در مسیر شعر حرکت کند.
ازجمله هنرهای بشری تجلی آرمان های او درقالب نظم الفاط می باشد. این هنر دیرپا و کهن از عهده هر فرد و شخصی برآورده نیست بلکه موهبتی است الهی که افراد معدودی ازآن برخوردار می باشند. درگذشته دیر به عنوان بهترین یا تنها وسیله تبلیغاتی افراد وگروهها و حکام وتجار به کار گرفته شده وشاعر مانند عکاس طبق درخواست ها‘ ایده داعیان رادر قالب الفاظ منعکس می کرده است.
حافظ موسوی شاعری است که میتوان اشعارش را بازخورد و آینهای از روح زمانه دانست، اشعار او علاوه بر تاکید بر فردیت و دغدغههای زندگی انسان امروز، به طور مشخص، گاه سوگیریهای سیاسی و اجتماعی دارد و به خصوص اشعار او درباره خاورمیانه و عصبانیت انسان شرقی از پیامدهای حضور دیگران در این منطقه را در زبانی ساده بیان میکند. او معتقد است جایگاه شعر امروز مانند گذشته نیست و در دنیای امروز شعر هنر بلامنازع نبوده و جایگاه خود را به رسانهها و هنرهای دیگر داده است.
اگرچه پیشینه وجود ادبیات در زندگی بسیاری از جوامع کهن به دوره های پیش تاریخی برمی گردد، اما خاستگاه ظهور نقد ادبی -به عنوان دانشی که به تحلیل ماهیت وجودی شعر و ادبیات می پردازد- بی تردید ریشه در یونان باستان دارد و در این میان، نقش افلاطون به عنوان یکی از پیشگامان این فن، غیرقابل انکار است.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید